جدول جو
جدول جو

معنی در دوس - جستجوی لغت در جدول جو

در دوس
نوعی ناسزا و نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دار دوست
تصویر دار دوست
هر گیاه پیچنده مانند عشقه که به درخت مجاور خود بپیچد و بالا برود
فرهنگ فارسی عمید
آنچه در دل اثر کند و دل را رنجور و آزرده و خونین سازد. دربارۀ تیر نگاه و مژگان و تیری که در قلب فرونشیند می گویند
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
شفقت یافته، پسر کوچک فارص بود (سفر پیدایش 46:12 و اول تواریخ ایام 2:5)، نسل او را حامولیان، گویند، (سفر اعداد 26:21) (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دو قوس
تصویر دو قوس
زردک صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در خور
تصویر در خور
شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر هوس
تصویر پر هوس
آنکه هوس بسیار دارد دارای آرزوی بسیار بوالهوس بلهوس مقابل کم هوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در غوش
تصویر در غوش
نیازمند محتاج تهیدست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در نفس
تصویر در نفس
فی الحال، درزمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در یوز
تصویر در یوز
بینوایی تهی دستی، گدایی کدیه سوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در اول
تصویر در اول
در اول اولا مقابل در آخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر دوش
تصویر پر دوش
پریشب
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه پر از دود باشد: اطاق پر دود. یا قلیان پر دود. که دود بسیار از آن بر آید. یا پردود بودن، اندوهگین غمگین پر درد بودن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با تارهای زرد گلابتون پارچه و جامه را نقش دوزد چکن دوز، پارچه زر دوزی شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کوس
تصویر پر کوس
که کوس بسیار دارد پرشکن پر نورد بسیار کیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در عوس
تصویر در عوس
نیکخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در خور
تصویر در خور
قابل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بر دوش
تصویر بر دوش
بر عهده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از در طول
تصویر در طول
در راستای، در هنگام، در درازنای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از در رأس
تصویر در رأس
در بالای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از در عوض
تصویر در عوض
در برابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
Caged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نسبت دروغ به کسی دادن، در را بستن، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی
دربسته، سر بسته، کیسه یا سایر ظروفی که به صورت سربسته
فرهنگ گویش مازندرانی
دست بسته
فرهنگ گویش مازندرانی
وبال مزاحم
فرهنگ گویش مازندرانی
غذا خوردن یا انسان از روی بی میلی، به درخت بسته شده و کنایه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
в клетке
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
eingesperrt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
у клітці
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
w klatce
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
被囚禁的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
em uma jaula
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
in gabbia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از در قفس
تصویر در قفس
enjaulado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی